مقدمه: در این یادداشت بنا دارم به سه دلیل مناقشه هسته ای جمهوری اسلامی با قدرت های جهانی پرداخته و به برخی شباهت های آن با مساله انتخابات در جمهوری اسلامی و رفتار شورای نگهبان بپردازم.
سوال اصلی شاید این باشد که در مناقشه هسته ای که اسم آن را مذاکره گذاشته ایم، طرفین دعوا چه می گویند و چه رفتاری از خود بروز می دهند.
جمهوری اسلامی می گوید که غربی ها زور می گویند.انها را در حالی که به دوستان خود و به خصوص رژیم صهیونیستی بابت داشتن 200 کلاهک هسته ای هیچ فشاری نمی آورند،جمهوری اسلامی را از داشتن حق طبیعی اش بر اساس قوانین بین المللی،محروم کرده اند و حالا که جمهوری اسلامی خودش دست به کار شده و می خواهد به خواسته بر حق اش برسد، آنها با مانع تراشی و تحریم و مانند آن در این راه خلل ایجاد می کنند.
این گفته جمهوری اسلامی را می توان به وضوح در سخنان اقای جلیلی و اخبار روزنامه ها و صداو سیمای حکومتی به وضوح دید.
اما غربی ها می گویند که جمهوری اسلامی مشکوک است و باید اعتماد سازی بکند.یعنی در ابتدا این کار را با مخفی کاری شروع کرده و هم اکنون نیز به همین صورت ادامه می دهد و ما که نماینده جهان هستیم کاملا در جریان کارهای ایران نیستیم.
اما مهمترین دغدغه غربی ها به رفتار جمهوری اسلامی از ابتدا تا به اکنون بر می گردد.اگر غربی ها نگرانی خاصی از کلاهک هسته ای رژیم صهیونیستی ندارند به خاطر آن است که آن دولت را متحد استراتژیک خود می دانند اما با جمهوری اسلامی که همیشه به دنبال ضربه زدن به آنها در فلسطین و لبنان و اخیرا عراق و بحرین بوده چه؟البته منافع مشترکی همن بین دولت ها وجود دارد ولی حداقل در چارچوب داخلی هنوز هم در جمهوری اسلامی و در برنامه های رسمی شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس سر می دهند.
من قصد ارزش گذاری و قضاوت در مورد رفتار ها و گفته های طرفین مناقشه را ندارم اما شباهت زیادی بین این رفتار ها و گفته ها با آنچه در فرآیند انتخابات و تعیین صلاحیت در کشور ما رخ می دهد ،می بینم.
فقط کافی است به جای 5+1 بگذارید شورای نگهبان و به جای مناقشه هسته ای بگذارید انتخابات.
معترضین به رد صلاحیت ها می گویند که شورای نگهبان زور می گوید و نه بر اساس قوانین که بر اساس سلیقه تعیین می کند که چه کسی می تواند در انتخابات کاندیدا بشود و چه کسی نه.آنان می گویند فردی که مرتکب قتل و دزدی و مانند آن شده و پرونده باز قضایی دارد به راحتی تایید صلاحیت می شود ولی فلان وزیر و نماینده و انقلابی پیش کسوت به خاطر آن که سلیقه سیاسی اش منطبق با اعضای شورای نگهبان نیست به استناد موارد مبهمی چون عدم التزام به اسلام و قانون اساسی(که همان سلیقه اعضای شوراست) رد صلاحیت می شود.
اما شورای نگهبان می گوید که به معترضان مشکوک است و آنان می خواهند نظام ولایی را سرنگون کنند و از قدرت آن بکاهند و در جلسات محرمانه شان توطئه می چینند و یا دشمنان قسم خورده نظام پالوده می خورند. واقعیت هم آن است که معترضان فعلی در دوره ای که قدرت داشتند(به عنوان نمونه در مجلس ششم) تندروی هایی در برابر حکومت داشتند که دبیر شورای نگهیان تعیین صلاحیت آنان را از اشتباهات خود می داند.
نمی دانم چرا طرفین دعوای داخلی در عرصه خارجی طالب رفتار دیگری هستند.این هم احتمالا به این بستگی دارد که چه کسی سوار و چه کسی پیاده است و به آن تعبیر:یک بام و دو هوا